بازی اندروید

ساخت وبلاگ
درسته که یه روز هایی تلخ می شم...درسته که یه وقت هایی توی این اتاق نیم وجبی حوصله هیچ کس رو ندارم...درسته که گاهی بی محلی می کنم و وقتی می پرسید می گم ذهنم مشغوله و حواسم نیست...ولی گاهی به روز رفتن که فکر می کنم..به روزی که شما هستید اتاق سیصد و پونزده هست ولی من باید برم یه شهر دیگه تنها کار کنم..اونوقته که بغض می کنم. همین که هستین تا من از بیرون بیام و لبم رو بچسبونم به لپ تون و به رد رژم روی گونه تون نگاه کنم و هررر بخندم..همین که هستین که بیام و لپ تون رو بکشم و سر به سرتون بذارم..همینقدر که وقتی میام چراغ اتاق روشنه و صدای خنده هاتون میاد..برام دنیاس. درسته که بهتون میگم جوجه ..فنچ! میگم دو سال پایینی! میگم دهه هفتادی...درسته که گاهی شوخی شوخی جریمه تون می کنم (رجوع به یادداشت روی یخچال! می خواست فحش نده تا جریمه نشه!!)..درسته که گاهی دعوا می کنیم...داد می زنیم... گاهی تشر می خورید یا تیکه میندازین(مطابق قانون نیوتون هر عملی را عکس العملی است!!)...همه این ها درست. همه این ها سر جاش. همه این ها..همه ی همه اش! یعنی یه رابطه! یه رابطه که توش من شما دو تا رو دوست دارم..زیاد زیاد... خیلی زیاد.

تولد دو تاتون مبارک:)) درسته که تولد میم پریروز بود و تولد پریسا یازده روز دیگه...ولی مبارک! از همین الان تا ته آبان مبارک...

*  "آی عینکم شکست!" (عکس العمل میم وقتی چند لحظه پیش بغلش کرده بودم)

*  وقت هایی که پتو رو از روی سر پریسا می کشیدم که غلط کردی درس نمی خونی پاشو فارماکو.لوژیت رو بخون....

*اون روزی که کاسه محبوب من رو شکسته بود و عین بچه های دو ساله تیکه هاشو توی کشوش قایم کرده بود.

*اون هفته اولی که اومده بودین این اتاق..من و میم قرار بود شام نخوریم و لاغر شیم! و به خاطر همین پریسا رو انداختیم بیرون و در رو قفل کردیم که توی راهرو سیب زمینی سرخ کرده اش رو بخوره!!( چه بدجنس بودیم ما میم جان!)

اینکه میم انقدر پایه من ه و هی می سازه و می سازه و الان بوی چسبش داره خفه مون می کنه به جای اینکه بشینه سم شناسی ش رو بخونه!

همه این ها رو دوست دارم...خیلی دوست دارم..

* می دونم یک سال دیگه حسرت روز های خوووب خوابگاه رو می خورم. می دونم.

 

 

 

 


بازی اندروید...
ما را در سایت بازی اندروید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeid maryam19323 بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1392 ساعت: 22:26

من سختم... سختم مثل سنگ... آنقدر سخت که دلم هم کم آورده و دیگر فقط ساکت نشسته است یه گوشه و دلش نمی خواهد حرفی بزند... ساکت و آرام نشسته است و نگاه می کند... خیره می ماند... اما دلش هیچی نمی خواهد... عجب برزخی دارم امروز...



بازی اندروید...
ما را در سایت بازی اندروید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeid maryam19323 بازدید : 183 تاريخ : يکشنبه 5 آبان 1392 ساعت: 19:43

حتما به ادامه مطلب بروید.

امروز دوستان خوبم یه سایت در زمینه تی شرت محرم دیدم خوشم اومد عکس های تی شرت محرم را از این سایت گذاشتم

تی شرت ماه محرم

تی شرت ماه محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

خرید آنلاین تی شرت محرم

تی شرت های محرم

تی شرت های محرم


بازی اندروید...
ما را در سایت بازی اندروید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeid maryam19323 بازدید : 165 تاريخ : شنبه 4 آبان 1392 ساعت: 20:46

گروه اینترنتی روزنه

روزای آخر مهر هم گذشت... عید غدیر هم گذشت... و جمعه ...و عصر های دلگیر پاییز ...و روزای دیگه ...

جلسه بی فایده امروز هم گذشت . نشستیم و گفتیم و برخاستیم ...

حس می کنم زنده زنده در گوری دفن شده ام...



بازی اندروید...
ما را در سایت بازی اندروید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zeid maryam19323 بازدید : 213 تاريخ : شنبه 4 آبان 1392 ساعت: 18:18